دست دل را می فشارم چون که پابند علیـ ست
من خدا را دوست دارم چون خداوند علیـ ست
پیش ما حرص بهشت و غصه ی دوزخ یکی ست
پرده بردارید این دل آرزومند علیــــــــ ست
گل نمی خندد اگر بی بهره باشد از بهار
تا دل من وا شود محتاج لبخند علیـ ست
ناله از نی چون برآید می شود از نی جدا
نیست در بند رهایی آنکه در بند علیـ ست
از علی پرسیدم و گفتند: مانند خداست
از خدا پرسیدم و گفتند: مانند علیــ ست
عاشق کوی علی را ترس رسوایی کجاست
بیم ننگش نیست هرکس آبرومند علیـ ست
آب اگر آب حیات است و اگر شط فرات
تا ابد شرمنده ی لب های فرزند علیـ ست

نظرات شما عزیزان:
|